تبلیغات
ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
اسفند 1393دی 1393شهريور 1393مرداد 1393تير 1393فروردين 1393اسفند 1392بهمن 1392دی 1392آذر 1392آبان 1392مهر 1392شهريور 1392مرداد 1392تير 1392خرداد 1392ارديبهشت 1392فروردين 1392اسفند 1391بهمن 1391دی 1391آبان 1391مهر 1391شهريور 1391مرداد 1391تير 1391خرداد 1391ارديبهشت 1391فروردين 1391
دیگر امکانات
آمار وب سایت:
ابزار مذهبی وبلاگ شهدای کازرون |
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 5 اسفند 1391
| روایت یک تک تیرانداز از عملیات کوچکی در جنوب دهلران
یا زهرا(س) بانگی بود که در دوم اسفندماه ۱۳۶۲ مرز چزابه را در هیاهوی رزمندگان به خون کشید و در نهایت دشمن با به جای گذاشتن صدها کشته و زخمی مجبور به عقبنشینی شد.
پس از عملیات والفجر یک، بخش جنوبی استان ایلام با وجود اهمیت بسیار، به منطقه ای آرام و پدافندی تبدیل شد و تصور می شد که دیگر در این بخش، راه کارهای نظامی به منظور پیشروی قوای خودی، وجود ندارد. در عین حال در آستانه عملیات خیبر، تلاش برای طراحی نبرد و آماده سازی این منطقه جهت اجرای عملیات آغاز شد. نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساعات باقی مانده تا عملیات بزرگ خیبر و برای انهدام بخشی از توان جنگی قوای دشمن، عملیات «والفجر6» را طرحریزی کردند تا طی دو روز در منطقه مرزی «چزابه» به اجرا در آید. حمله در ساعت23 و 20 دقیقه شامگاه 2 اسفند ماه 1362 و با رمز یازهرا (سلام الله علیها) به مرحله اجرا در آمد. قوای اسلام با عبور از رودخانه چیلات و دهلران، دو ارتفاع مهم مشرف به مناطق مسکونی عراق را آزاد کرده و بزرگراه العماره - بغداد را در تیررس خود گرفتند. در اینحال، دشمن بعثی برای باز پسگیری مناطق از کف داده، اقدام به پاتک نمود که با چند ضد پاتک از سوی قوای اسلام مواجه شد و در اقدام خود ناکام ماند. در این عملیات، دشمن با به جای گذاشتن صدها کشته و زخمی مجبور به عقبنشینی شد. عملیات والفجر 6، در نهایت با شروع عملیات خیبر در 3 اسفند1362، پایان پذیرفت. این عملیات صدها تن کشته و مجروح داد.
جانباز عباس غفاری نفر سمت راست تصویر یادی از والفجر6، پس از 30 سال پس 30 سال در پی مجروحان به یادگار مانده از این عملیات رفتیم. در کنار بزرگراه پر هیاهوی شهید صدر بیمارستان روانپزشکی به این نام متعلق به بنیاد اشهید و امور یثارگران وجود دارد. که در سکوت بی بدیل آن بزرگ مردانی صبح را به شب می رسانند که 8 سال از کشور دفاع کردند. *تک تیر انداز گردان حضرت قاسم عباس غفاری نظری تک تیراندازی از گردان حضرت قاسم و جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس است که در عملیات والفجر 6 دهلران حضور داشته و حرفهایی برای گفتن دارد. او متولد 1346 در خانواده متوسط و پرجمعیت به دنیا آمد. فرزند اول خانواده و دارای 4 برادر و یک خواهر است. او در کودکی پر جنب و جوش بود. پدری با درآمد کم دارد، تا کلاس دوم راهنمایی درس خوانده و در سال 1363 با دستکاری شناسنامه به جبهه رفته است. وی می گوید: در لشکر 10 سید الشهداء گردان حضرت قاسم به فرماندهی حاج عباس قهرودی و معاونت محمد رضا کلهر تک تیرانداز بودم و در گروهان شهادت بعد از مدتی معاون دسته و سپس مسئول دسته عملیات شدم. وی در طی حضور خود در جبهه 3 بار طعم مجروحیت را چشیده است که اولین جراحت را در والفجر 6 به یاد می آورد. *خبر آمد پیروز شدیم در شلیک آتش سنگین دشمن بعثی بروی سرشان، تلفات خیلی سنگینی داده بودند. عباس به یاد می آورد: نیروهایم همه زیر آتش بودند صدایی از پشت سر شنیدم: حاجی حاجی. یک از همرزم هایم را دیدم که به شدت زخمی شده، گفتم: سید جان چه شده. خون تمام لباس هایش را گرفته بود، چپفیه دور کمرم را باز کردم و به دور زخمش بستم. او را روی تخته سنگی کشیدم و گفتم اینجا بمان تا ما برگردیم. پشتیبان ما از گردان علی اصغر بود. در حال بستن زخم سید بودم که از پشت سرم صدایی آمد: چطوری دلاور! جا خوردم دیدم حاج عباس است. گفتم سلام حاجی گفت: تو سنگرها عراقی است. گفتم می دانم اسیر هستند. گفت: کارت خوب بود صد متر دیگر بروی جلو بچه های گردان علی اصغر می رسند و به شما می پیوندند. گفتم :حاجی بچه هایم خیلی زخمی شده اند که خبر داد به امید خدا پیروز شدیم. *سید شهید شد و من مجروح نزدیک صبح بود هوا گرگ و میش شده بود، صدای ناله بچه ها می آمد، از 33 نفر 15 نفر مانده بودیم و به همراه 50 اسیر ساعت 7 صبح برگشتیم و خط تحویل گردان علی اصغر دادیم. در بین راه کنار تخته سنگ سراغ سید رفتم دیدم که شهید شده. اشکم جاری شد. با جسم بی جان سید درد دل می کردم که ناگهان صدایی من را از جایم چند متر پرتاب کرد. صاحب صدا خمپاره ای 120 بود. تا چند ساعت متوجه چیزی نشدم فقط امیدوار بودم به شهدا بپیوندم اما تا امروز مجروح ماندم. *در کربلای 5 شیمیایی شدم عباس که سابقه بستری در بیمارستان ساسان را دارد می گوید: کربلای 5 بود که در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفتم. در بامداد 19/10/65 عملیات کربلای 5 با رمز «یا زهرا(سلام الله علیها») در منطقه شلمچه صورت گرفت که به دلیل مقاومت وصف ناپذیر رزمندگان در برابر پاتک های سنگین، عراق به مدت حدود دو ماه اقدام به حملات شیمیایی بسیار گسترده با گاز خردل نمود که حتی مناطقی از آبادان را نیز در بر گرفت. *یک شبه 500 خمپاره زدم درگیری ها بشدت اوج گرفته بود. در صحنه ای بیش از 500 تانک دشمن برابر لشکر در غرب کانال ماهی آرایش گرفته بودند و همزمان هلی کوپترها هم برای اولین بار در طی جنگ، نیروهای خط مقدم را بمباران می کردند. در صحنه ای تعدادی از تانک ها قصد دور زدن کانال و غافلگیری نیروها را داشتند. شب آغاز عملیات بیش از 500 آرپیجی زدم که باعث شد از ناحیه گوش دچار ضایعه و آسیب بشوم. *بی مهری بیمارستان شهید صدر وقتی به دیدار عباس رفتیم داشت از شب عملیات کربلای 5 و پانصد خمپاره اش می گفت که مسئولان اجازه ندادند و اعلام کردند هر وقت به خانه اش رفت با او صحبت کنید. اما عباس غفاری 44 ساله جانباز 10 درصد است که با داشتن همسر و یک پسر 7 ساله 2 سال از عمر خود را در این آسایشگاه به سر می برد. به خاطر بی مهری مسئولان بیمارستان نتوانستیم عکسی از جانباز تهیه کنیم اما در ملاقات های قبلی بیمارستان ساسان در کادر عکس جانباز دیگری قرار گرفته بود. این بی مهری سبب شد تا از مجروحیت سوم عباس ناآگاه بمانیم. * مشکلات این جانباز وی که تنها 10 درصد جانبازی دارد بیان کرد در زمانی که حال بهتری داشته باشد به وسیله موتور سیکلت در پیک مشغول می شود ومی گوید: مستاجر است. عباس بیش از این در دلی با ما نکرد.
* سامیه امینی
نظرات شما عزیزان: برچسبها: روایت, یک, تک, تیرانداز, عملیات, کوچک, دهلران, لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
لینک های مفید
موضوعات وبگاه
پیوندهای روزانه
»
آسمانی ها
» وبسایت فرمانده شهید قاسم زارع » وبسایت فرمانده شهید عباس اسلامی » پایگاه فرهنگی مذهبی علویون » گالری عکس شهدا،رزمندگان و جانبازان » ابزارهای وب شهدای کازرون » بانک جامع احادیث و روایات نماز » بچه های آسمانی » آپلود سنتر رایگان ستارگان هدایت » کدها و قالب های مذهبی رایگان » بانک جامع احادیث و روایات » شاهد نیوز کازرون خبر سیاسی مذهبی » شهود عشق » سایت ستارگان هدایت » گالری عکس شهدای شهرستان کازرون » گالری عکس تندیس عشق » شهدای شلمچه » کلیپ صوتی تصویری شهداشرمنده ایم » سایت جامع شهدای کازرون برچسب ها
|